بنام خدا
|
||
|
||
سورنا لطفی نیا : | ||
سیاستنامه، کتابی ارزشمند است که آن را «خواجه نظام الملک توسی» به زبان فارسی روان، نوشته است. کتابی تاریخی، سیاسی، فرهنگی، که دربرگیرندهی نکتههایی بسیار آموزندهای است. این کتاب آگاهیهای بسیاری از روزگار زندگی نویسنده و دربار سلجوقیان بهدست میدهد. نظامالملک در سال ٣٩٦ خورشیدی دیده بهجهان گشود و در سال ٤٧١ خورشیدی، بهدست پیروان «حسنصبا» کشته شد. در تاریخ از او با نام نیرومندترین وزیر سلجوقیان، یاد کردهاند. او بنیانگذار، مدرسههای بسیاری نامور به «نظامیه» در سراسر قلمرو ایران آن روزگار بوده است. سیاستنامه را «سیرالملوک» نیز مینامند. سیرالملوکها، همان «خداینامه»های روزگار ساسانیان هستند. کتابهای بسیاری به نام سیرالملوک، بهدست نویسندگان نوشتهشده است. در همهی آنها، بارزترین ویژگی، پرداختن به شیوهی فرمانروایی شاهان ایرانی و راههای بهکار رفته از سوی آنها، برای ادارهی کشور است. دو کار به یک تَن ندادن و دو تَن را یک کار نفرمودن پادشاهان بیدار و وزیران هوشیار، در همهی روزگار هرگز به یک تن، دو کار ندادهاند و یک کار را به دو تن، نسپردهاند، تا کار آنها دارای نظم باشد و از ارزش نیفتد. چنانچه به یک تن دو کار سپرده شود، همیشه از این دو کار، یکی برزمین ماند و در انجام آن کوتاهی شود، زیرا اگر بخواهد هرکدام از این دو کار را به درستی انجام دهد، دیگری بر زمین میماند. هرگاه که دو تن را یک کار سپارند، هرکدام کار را بر گردن دیگری میافکند و همیشه آن کار انجام نشده باشد، بزرگان دراینباره گفتهاند که؛ خانه به دو کدبانو نارفته باشد و به دو کدخدای ویران. هر دو تن همیشه با خود میاندیشند که، اگر در کاری که به آنها داده شده است رنج برند و نگذارند که کاستی در آن راه پیدا کند، خداوندگارشان چنان پندارد که از هنرِ دیگری است و نه از کوشش و تلاش من. اگر کسی از آنها شوند(:سبب) انجام نشدن کار را بپرسد، هرکدام دیگری را گناهکار میدانند و کمکاری را، بر گردن او میاندازند. چون خوب بنگری، نه این را گناهی باشد و نه دیگری را، بلکه گناه برگردن کسی است که دو کس را یک کار، داده است. |
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
گروه شاهنامه : | ||
در سال 346 مهی، ابومنصور توسی، فرمانروای توس و نیشابور، که مردی دهقاننژاد و دوستدار فرهنگ نیاکانی بود، به وزیر خود ابومنصور مُعمری دستور داد تا از دانشوران ایرانی بخواهد تاریخ باستانی ایران را که به زبان پهلوی و در کتابی به نام «خدای نامگ» گردآوری شده است، به پارسی درآورند. معمری چهار دانشمند فرزانهی ایرانی را، که همگی زرتشتی بودند، از گوشه و کنار ایران فراخواند و از آنان چنین خواست که در توس بنشینند و نامهی شاهان ایران و کارنامهی ایشان را، از آغاز تا روزگار یزگرد سوم، بنویسند. نام آن چهار تن دانشور بزرگ ایرانی چنین بوده است: |
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
نگار پاكدل : | ||
بهرام گور،(بهرام پنجم یا وهرام)، پانزدهمین شاهنشاه ایران از دودمان ساسانی، پسر و جانشین یزدگرد اول بوده است. پس از مرگ یزدگرد بزرگان ایران شاهزاده ای را بهنام خسرو بر تخت نشاندند اما ”منذر بن نعمان“ امیر حیره، که سرپرست بهرام بود او را یاری کرد و نيرويی مجهز به فرماندهی پسر خود «نعمان بن منذر» بهسوی بهرام فرستاد، نعمان به سوی تیسفون راند و بزرگان وحشت كرده و با منذر و بهرام به گفتوگو پرداختند، در پايان، خسرو از تخت پادشاهی به زير كشيده شد و بهرام (از سال ۴۲۱ تا ۴۳۸ میلادی به مدت ١٧ سال) بر تخت پادشاهی تكيه زد، مشهور است وی برای بهدست آوردن تخت سلطنت، تاج شاهی را از میان دو شیر ربود. ياری نامه ها: |